سلاااااام
سلام امروز اومدم از خودمون براتون بنویسم. ازین که این مدت کجا بودم ، چیکار می کردم ،چرا دیر اپ کردم خبری که قبلا بهتون دادم اما نصفه نیمه خدا رو شکر صحت داشت و من و همسری دیگه از تنهایی در اومدیم. خوشحالیم دوتاییمون.واقعا حس مادر شدن چقدر زیباست. خدا خودش شاهده که همش دارم برا اونایی که ارزو دارن دعا می کنم.ایشالا خدا نصیب همه ی ارزو منداش بکنه. ایشالا دوشنبه میرم برای دیدن روی ماهش.عکسش و حتما اینجا میزارم ببینید.می رم برای سونو ان تی.ایشالا که با دعای همهتون نی نیمون مشکل نداره.امییییییییین الحمدالله که ویار نداشتم،تهوع نداشتم.ازین لحاظ خوشحالم.اما من خیلی اهل پیاده روی و بازار رفتن بودم الان نمی دونم چرا تا یه قدم بر می دارم...
نویسنده :
فری
18:37
وای که چقد دوسش دارم.....
بدون شرح
هر چی خواستم یه جمله بنویسم دیدم ننویسم بهتره....دیگه تصویر همه چیزو میگه ...
نویسنده :
فری
18:02
دختر که باشی....
دختر که باشی نفس بابایی لوس ِ بابایی عزیز دردونه بابایی حتی اگر بهت نگه دستت رو میذاره روی چشماشو میگه : این تویی که به چشمای من سوی دیدن میدی خلاصه دختر یک کلوم نفس باباست... ...
نویسنده :
فری
19:21